WTH

:)

WTH

:)

سلاممم.

حرف خاصی ندارم،نمیدونم یهووو حس نوشتنم اومد.


دیروز بعد از اون امتحانیکه میگفتم افتاده اول این


 ترم،رو دادم و رسما گند زدم!حالا استادشم آشناست


 آبروم میره...تقصیر خودمه،تا خود شب امتحان و حتی


 شب امتحان نخوندمش،ده جلسه بود و من انگار ن


 انگار ک فردا هشت صبح امتحان دارم،خوشحالو خندان


 عین مونگولا نشستم پای صحبتای نغز مهمونامون!



آخه ما هنوز در حال راه دادن مهمونایی هستیم ک برای عیادت والدین میان!

 

و اینگونه شد ک وقتی مهمان گرام ساعت ده ونیم شب تشریف


 فرما شدن،من ب غلط کردن افتادم و تازه فهمیدم ب کجام خورده 


و فردا قراره برگه ی امتحانو مزیّن کنم با این سرخوشگریم! ب هر 


روی یکم خوندمو صبحشم ساعتو برای پنج کوکیدم ک خیر سرم 


بیدار بشم چارتا کلمه دگ بخونم ک از قرار معلوم آلارم زنگیده 


بود و من قطعش کرده و دوباره خابیده بودم!دیگه ساعت شش 


مادر گرام صدام زد و من عین گربه ای ک آجر توی سرش خورده 


برخاسته و شروع ب لعنو نفرین خویشتن فرماییدم! اینگونه شد


ک امتحان خرااااب شد و همش تقصیر خوده جنابعالیم بود.


بعده امتحان برای تسکین روح دردی مندم کلّ راهو 


تا کتابفروشی شهر پیاده رفتم،ب قصد خریدن عششششقم،:


کتاب آخر هری پاتر (فرزند طلسم شده)


کتابو ک دیدم کپ کردم،هم قطرش کم بود،هم حالت 


نمایشنامه ای بود،و اینا تصورات منو بهم ریخت ب


نسبت کتابای قبلی،پس گذاشتمو بقیه ی 


کتابارو دید زدم!در نهایت بعد از کلّی این پا اون پا کردن یه کتاب 


زبون اصلی بنام "لاست سیمبول"یا همون نماد گم شده از دن 


براون خریدم و خوشحالو خندان بیرون اومدم و کیک واسه ی 


خودم خریدم و همونطور ک کیکمو سق میزدم دوباره همه ی راهو 


تا خونه پیاده اومدم،حتی نمیدونستم کتابه چی هسسست و عایا 


من دوستش خواهم داشت؟ بقول معروف،فررررت 


خریدمش.الانم سه تا فصلشو خوندم ولی هنوز نمیدونم داستان 


چیه!،ششصدو هفتاد صفحه س،بلکه بذارمش برا تابستون 


بخونم،الان اصن انگار حسش نیس با این درساااا.یجوری میگم با


این درساا ک انگار میخونمشون..ینی من حاضرم ی بیل 


بدن دستم بگن تا هسته زمین بکّن،ولی دو ساعت


درس نخونم


چند نکته ی نغززز از این جانب :


خواب خیلی خوبه،من الان پشیمونم ک چرا وقتی بچه 


بودم از خابیدن سر باز میزدم،یکی از پشیمونیام همینه!


لامصّب بعضی اهنگا یجوری حس دارن ک ادم توهّم


عاشق بودن میزنه..


خو نکنین دگ،ولنتاینم ک نزدیکه ،اه اه،خواننده های بی فکر..!


اگ میخواین از یه اهنگی متنفر شین دو راه داره:


۱)هفده بار پشت سرهم بدون وقفه بش گوش کنین


۲)اهنگو روی الارم گوشیتون ست کنین،


دومی بهتر جواب میده.ینی من اهنگی نیس ک بره روی 


الارمم و بعد ازش متنفر نشم،حتی اگه موردعلاقم 


باشه.


بازم نکته ب ذهنم رسید عرض میکنم! پس فعلا!

نظرات 3 + ارسال نظر
میم! پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 01:00 ق.ظ http://nasimkoohsarph7.blogsky.com

سلام
من که این ترم واقعا شانس آوردم!همین که درسام رو پاس کردم واقعا شانس آوردم!!
خوشحالم که به ارزش خواب پی بردین!وگرنه نیم عمرتون بر فنا بود!!
نکات ذکرشده درباره آهنگ تماما مورد تأیید این جانب است!

میم! شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 02:07 ق.ظ http://nasimkoohsarph7.blogsky.com

سلام
بنویسین دگهههه
منتظرییییم

چشم

کورش سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 09:01 ب.ظ http://musicshz.blogsky.com

اتفاقا من تو امتهانا علاقم به داستان بیشتر میشد کلا هیچ کدوم از کتابای دانشگاهیمو یه بارم کامل نخوندم اتصلا مسریه این مرض

اصن زمان امتحان کشف دنبال کردن مورچه هام جذاب میشه کتاب ک جای خود داره!
درس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد