WTH

:)

WTH

:)

آمین.

واهاهاهاهاهاهاههاهاااهااهههای...

کلللی حرف دارم...از کجاااا بگم؟؟؟


اول اینکه بعد چندماااه تلاش و استرس بی وقفه،بالاخره امتحانمو شنبه دادم رفته،چهارشنبه قبلشم رفتم اسپیکینگو دادم ک رسما داغون شدم با اون سوالای خر در چمنی ک پرسید ازم...!

خود امتحان بد نبود بنظرم،ولی نمیدونم خیلیا بعدش دیدم گریه میکردن و شوکه شده بودن میگفتن سخت بوده،مخصوصا لیسنی نگ ک میگفتن انقد تند بوده ک نفهمیدن چی ب چیه:/ حالاا نمیدونم من از خوشحالی اینکه تموم شده و راحت شدم از شرّش ،این حسو نکردم یا بقیه دارن الکی شورش میدن...البته منم توی همون لیسنینگ یه بخششو تا بخودم اومدم دیدم تموم شده منم هیچی ننوشتم ولی خب یجوری خودمو جمع کردم و نذاشتم منو بکشه پایین و بقیه رم از دست بدم...

از قبل امتحان من کلا با رایتینگ مشکل داشتم و اگ یه موضوعی بم میخورد ک ایده براش نداشتم رسما فاتحه م خونده بود،مثلا یچیزی مث نقش سیاست در ورزش :اا  ولی از شانسم ک خداروشکر کردم هزار بار،دقیقا موضوعی اومده بود ک چندروز قبل خونده بودم درموردش :))  ینیااااا،،کیف کردم...واقعا خداروشکر...از بس پیش خدا ناله و دعا کردم ،دگ خدا روش نشده رومو زمین بندازه،میدونم :))

بعد امتحان انقد خوشحال بودم از تموم شدنش ک حس کردم میتونم همه ی ادما رو بغل کنم :))


دوهفته دگ جوابش میاد انشالله ک بخیر بگذره...


ینی دگ واااااااقعن نمیکشیدم هااا...رد داده بودم این اخریا..مث دیوونه ها مرتب گریه میکردم یادش میوفتادم امتحانو...حس میکردم مث یه ادمی ام ک دست و پاش فلجه و مجبوره سینه خیز خودشو بکشه و جلو بره :/انقد ک  از نظر روحی خسته بودم...



خداروشکر ک فقط تموم شد رفت ب درک...


حالا این بخیر گذشت،چالشای جدید دگم شروع داره میشه اندک اندک...و تازه دارم میفهمم سر این قضیه ایلتس ک بش مشغول بودم از یسری دگ از ابعاد زندگیم غافل شدم و این الان داره خودشو نشون میده و میخاد برام دردسر ساز بشه انگاری...

امیدوارم اینم بخیر بگذره واقعا...


یکشنبه شب رفتیم خونه یکی از دوستای مامان،علارغم اینکه نمیخواستم برم چون واااقعا حوصلم نمیرسید و میخاستم استراحت مطلق باشم ،دیدم حوصله ی بحث و ناراحتی ندارم پس رفتم باهاش.ولی خوب بود،

بیشتر با بیتا اشنا شدم ،دختر خیلی خوبیه،نقاشیای قشنگی ام کشیده بود.

فادا هم همینجور...بی شیله پیله با ذهن باز و پرسروصدا... :))



این چندروزه ک نت نبود من زیاد چیزی ازش نفهمیدم،ینی زیاد اذیت نشدم چون نه توی تلگرامم خبریه نه معتاد اینستام :)  ولی امروز عصر ک وصل شد دیدم اوووووه چ خبر بوده...بیشتر گروه ایلتسو خوندم ک همه از امتحان مینالیدن..ینی این حجم از اعتراض سابقه نداشته...

فهمیدم میشه بدون شبکه های ارتباط مجازی ام سر کرد ولی خدایی گوگل و سایتا باید باشن وگرنه واقعا ادم لنگ می مونه و بخشی اعظم اطلاعاتمون از دست میره...



منم چون بسته اینترنت داشتم هنوز خیلی،نشستم از فیلیمو برای اولین بار فیلم دیدم تا تموم بشه بسته م و الکی سوخت نره...

دیشب جوکر و دیدم...واقعا خوب بود...خیلی خیلی خوب اون روی عوضی ما ادما رو نشون میداد،اینکه نمیتونیم بدون کرم ریختن و اذیت کردن کسیکه از ما متفاوته، زندگی کنیم.اینکه نمیتونیم چیزی بغیر خودمونو درک کنیم و هر دید و  دنیایی غیر از اونچیزی ک برامون عادی تعریف شده رو ب تمسخر و تحقیر میگیریم.خاااااعک اشرف مخلوقات(کثیف ترین و وحشی ترین ذات افریده شده)



امروزم گتسبی بزرگ رو دیدم...اونم پوفففف...چی بگم...ناراحت شدم...خیلی خوب بود...ولی غم انگیز...هعی...


از بیکاری و حجم بالای اینترنت،نشستم رالی ایرانی ام دیدم چنتا قسمت اولشو :ااا  ،من! !  مزخرف :/  ولی خب دیدم ب سیاوش خیرابی عوض شد..حس میکردم از این سوسولاست برای همین زیاد قبولش نداشتم،..ولی دیدم ن واقعا خوب بود اخلاقش،شاید بهتر از بقیه... ب هر روی،ب چهارتا قسمت بسنده کردم. :@



دکترم ازدواج کرد :) با یه خانومی ک بیستو چهار سال کوچیکتر از خودشه،بعد دوتا ازدواج ناموفق این سومی انشالله خوب باشه...دکتر خودش خیلی سرحال و پر انرژی و بطرز عجیبی تیزه،خیلیم احساسی و واقعا هم هیچی کم خانواده نمیذاره...این خانومشم تعریف میکنن ک خیلی دختر خوبیه و اخلاقا درست مثل دکتره...من شخصا ندیدمش ولی بریم بازدید عید خونشون میبینمش و باهاش اشنا میشم،میتونه دوست خوبی باشه. :)


با الهه م باید برم بیرون قول دادم بهش ...نمیدونم چ واکنشی نشون میده خالجون...واااقعا الهه دختر ماهیه...ینی من بااینکه سه چهربار دیدمش فهمیدم چقد یکی میتونه متین و با ادب و ارام و مهربون و بافهم و شعور باشه...از طرفی خیلی توی زندگیش سختی کشیده ولی گله،گل...با کمتر کسی اون ارتباطی رو ک با الهه گرفتم داشتم،یچیزی تو مایه های تهمینه....کاش میشد دنیا پر باشه از تهمینه و الهه ها...


زهره م هست راستی..اونم باید پیامش بدم بریم بیرون ...اونم خیلی خوبه...پرانرژی و سرزنده اما عاقل و بالغ...


قرار بود یک ساعت پیش بخوابم . :ا 


الهی،روز همه رو بخیر بگذرون...آمین.