درباره من
خواسته هام نشد و چون نشد عاقبتشو ندیدم.
نخواسته هام شد و به نفعم شد.
ولی نهایتا از خودم میپرسم یعنی همه ی خواسته هام اشتباه بودن ک نشدن؟!
ادامه...
اولین لحظات سال ۹۹
اخرین شب سال ۹۸ هست ساعت ۰۰.۱۷ بامداد.
بعد از ظهر قرص خوردم ک امشب راحت بخوابم ولی انقدر فکرم مشغوله ک همچنان ناموفق بودم در خابیدن.
چکه آب شوفاژم از یطرف یه ذره رو مخمه و بهم بیشتر بهونه میده ک مغزم هوشیار بمونه و ب همه ی اون چیزایی ک دست من هست و نیست بطرز عذاب آوری فکر کنم.
امروز باهاش حرف زدم یک ساعت ویدیوکال..اوکی رفتنو گرفته اونم..تا ببینیم چی پیش میاد...هرچند ک انقد ک برای من همیشه مهم بوده برای اون نیست...
نمیدونم...تا نیم ساعت پیش داشتم گریه میکردم برای اوضاعمون....هیچوقت فکر نمیکردم یه سالی بیاد ک کسی درست قبل عیدش انقدرررر درد و ناراحتی و ناامیدی داشته باشه...ولی دیدیم ک اومد و هرسال بدتر و بدتر و کساییکه از بالا دورادور ب ریش ما میخندن و هنووووز احمق کور پیرو زیاد است...
یه بار دیگه م گفتم ک چندسال اخیررو دیگه هیچگونه آرزو یا دعای خاصی نکردم واسه سال تحویل و نو،چون تغییری ندیدم...اما...
بدتر شد...نه بهتر...
برای سال ۹۹،آرزو میکنم و امیدوارم که:
مردم فاجعه زده ی ایران،نژاد آریایی،به صلح و شادی و رفاه و آرامشی که دهه هاست ازشون سرقت شده،برسند.
خرافات و جهل و حماقت و تعصب جای خودشونو به واقعیت و تعقل و منطق و روشن بینی و انعطاف پذیری بدهند.
دست و پا و وجود و کلا ریشه ی بی ذات های بیشرفی ک بویی از انسانیت و قانونمندی و شرافت نبردن،از حق و حقوق واقعی و کلا زندگی مردم ایران کوتاه و کنده بشه.
تندرستی و سلامت روحی و امید و آرزو و رضایت و ضمانت آینده ی هر شهروند جزء لاینفک زندگی ها بشه.
و نهایتا عدالت اجرا بشه و هر کس به حق خودش برسه...ظلم ظالم به خودش برگرده و حق ستم دیده تمام و کمال بهش برسه.
شاید تکراری باشه،اما آرزوی ایرانی دوباره آباد و سربلند و با آبرو و عزت و موفقیت در تمام عرصه ها و در دنیا رو دارم.
برای خودمم آرزو میکنم شرایط اونچیزایی ک توی ذهنمه برام فراهم بشه و برسم بهشون ب راحتی و بدون اذیت شدن بطرز شگفت آوری!!...
الهی آمین.
۰۱/۰۱/۹۹
۰۰.۵۱ بامداد.
خدایا ،کائنات،آسمان ها،نیرو و انرژی ها،کارما،فضایی ها بوس بوس،هوامونو داشته باشین توی سال جدید.کافیه سیاهی و سختی کشیدن و عبرت گرفتن لطفا،وقت تغییر و تحول و پیشرفت مثبت و انرژی های خوب رسیده :)
خب خب خب
) رایت؟!
البته دیگه حوصلم ته کشید بعضیاش بدون کامنت موند 
این کرونای مادِر فادر به خطا هم که دمارمون رو دراورده 
آی کن سی دت یور لاین آف تااوت ایز چینجد؟ (
شایدم من میستیکیدم از قبل :)
شایدم اپوزیسیون شدی رفته
شایدم من قاط زندم انقد اینهمه پستتو با هم خوندم
خلاصه که همه پستای زمان غیبت صغرام رو خوندم. منتظر پستای زمان فرج هستم
میگما من هنوز فکر میکنم الان اواسط سال 98 هستش
والا بلا نفهمیدیم اصن چی شد چی نشد. از آبان به اینور عینهو فیلم سینمایی شد آخه
خلاصه که ما لقاشو به عطاش بخشیدیم یا برعکس...
موتوچککرم از اینکه یاد ما بودی
من از اول اپوزیسیون بودم ،کجااااای کاری حاج امین؟!
تو بصورت دیفالت قاطی جانم
هاو بابا،من خودمم حوصلم نمیکشه اینهمه چرت و پرت خودمو بخونم،تو خیلی مرام گذاشتی و جوونمردی کردی ک خوندی اینقده شم..
اصن اقا یکسال از عمرمون ب فنا رفت بلااستفاده ک بنظرم کلا باید سنمونو یه سال کمتر بگیم به همه...
لعنت ب اخوند و کرونا...
ما ک همیشه ب یادتیم ،تو نیستی هیچوقت...اصن برو خونتون بچه پررو...قهر قهرم تا روز قیامت
میگم اگه اشکاتو پاک کردی.. عکساشم پاره کردی نامه هاشم پاره کردی فرتقتم کشیدی بالا
بیا به داد این کامنتات برس
بفرما زلزله هم اومد. زلزله چی میگه حالا تو این هیری ویری..
اذا زلزلت الارض زلزالها.. یعنی میگه یا بلرزون یا میلرزونمت
خدا بگم چکارت نکنه..از دستت
مرسی هستی
فرتق دگ چ صیغه ایه؟!
خدا دید نه مثکه با کرونام از رووو نمیریم زلزله فرستاد...
(البته ک احتمالا ب خدا ربطی نداره،داخل پرانتز،اگرم داشته باشه مخ من دگ قد نمیده)
هاو،میگه بیا وسط بلرزون، قرش بده،ازینا ارینا یک دو سه حالا برعکس
<<بسمه تعالی>>
تاریخ: 21-02-1399 پیوست: 17/5684
سرکار خانم: لونا
مدیر محترم وبلاگ/وبسایت: توی باکس
با سلام و احترام
احتراماً به اطلاع می رساند که پاسخ های شما دریافت گردید. لیک در زمان مقتضی با رعایت مرسومات اداری و الحاق لوایح مندرج در جوابیه های شما ضمن تقدیر شایسته نسبت به حفظ جوانب عامیه و نگرش سلامت محور و همچنین ترویج متعارف رَویه های اجتماعی از منظر اصول تودۀ چپ گرایان و مدیریت عامل بلاگ اسکای، در مورخه مذکور نسبت به اظهار نظر جدید پیرامون این مباحث اقدام متقابل صورت خواهد پذیرفت.
با تشکر
امین اتاقک {امضا}
وااای لعنتتتتتتتتتتتی
چطور میتونی اخههه
خیلی خوبی
