خستم و ناراحت ازینکه هرسری ب این نتیجه میرسم ک هیچ ارزشی ندارم
میخام همه چیو پاک کنم،از دست همه چی خلاص بشم...احتمالا میگن مریض روانیه...
هیچکس نمیدونه درون من چی میگذره
نه میتونم بگم
نه بلدم بیان کنم
نه میتونم کنار بذارم همه چیو
همه چی گره خورده...بیرونی و درونی
لونکی چه جالب با هم آپ کردیم!

برو خودت از خودت خجالت بکش بسی
ببینم نکنه کسی عروسکتو برداشته عمو؟! 


فک کنم سریع نظر دادی و در رفتی پست جدیدو ندیدی
همه چیو پاک کنم یعنی چی؟!!!
عینهو این دختربچه های 14 ساله میمونه
بیبین من حالیم نییییی گفته باشم دس از پا خطا کنی با خود خود من طرفیا
به 72 روش سامورایی و فیلیپینی چونان رونق اقتصادی ایجاد کنم که... آهان نه عه بخشید اشتباه شد.. چونان بزنم از کنار به قسمتهای خلالی منتظم نوک سیز تبدیلت کنم که نیا و نگو و نپرس
حالا دیگه خود دانی
بعدشم به من میگفتن امین گره جِرا.. یعنی اینکه هرچی گره مره باشه من خودم جرش میدم چه درونی چه بیرونی چه اون گره وسطیا
امین گره جرا...خدمتتون عارضم ک not only بهتر نشدم but also دارم بدتر و بدتر میشم و هی بیشتر و بیشتر ب پاک کردن یا پاک شدن فکر میکنم...
واقعا ازینکه انقد دیر اومدم جواب بدم معذرت میخام...چون وقتی فاز دپرسی میاد دگ دست و دل و حوصلم واقعا ب هیچی نمیره...سر گوشی ام نمیرم...
مرسی از وجودت انسان گل
بعدشم این فقط خودماییم که فک میکنیم ارزشی نداریم. منم اینجوری فک میکنم ولی میدونم واقعیت چیز دیگست و کسایی هستن که وجود ما براشون با ارزشه.
اینکه میگی نمیتونی بیان کنی بلد نیستی بگی خب متاسفانه مشکل اکثر ماهاست. من نمیدونم بقیه چطوری اینکارو میکنن حتما یاد گرفتن از محیطی که توش بزرگ شدن از خانواده از محیط آموزشی یا از مشاوره و روانشناس و اینا
ولی به نظر حل نشدنی نیست کافیه امتحانش کنیم و قدم برداریم.. بعد خودش مسیر خودش رو پیدا میکنه مثل آب جاری..
بوخووودا
قطعا کسایی هستن ک براشون ما با ارزشیم منتهی این حس بی ارزشی یه حس گند درونیه و خود بخود شکل میگیره و حرفم حالیش نیست..
منکه انقده روحم خسته س ک حوصله ی تلاش برای ابرازشم ندارم...
هشدار هشدار


حسب دستور مراجع محترم قضایی مبنی بر تخریب این وبلاگ با بولدوزر، لطفا هر چه سریعتر محل را ترک نمایید.
کو؟کجاس؟چی شد پس؟


د بیا بزن خلاصمون کن ،خودمون ک جرئتشو نداریم...
کلاغا خبر دادن نظرات کمه!!
شنیدم نظر دوست داری


} وگرنه جوووووری نظر بارونت میکردم که مابقی عمرتو باید میزاشتی تا بخونیشون و جواب بدی 

میخوای کاری کنم تعداد نظرات از تعداد موهای سرت بیشتر بشه؟!
تعارف نکنیا امتحانش مجانیه
حیف.. حیف که یه کوچولو گونا داری {حسشم نیس زیاد
برو از خدا بترس
طلا که پاکه جارو به دمش می بست مزد آن گرفت جان برادر که گهی لپ لپ خورد گه زغوره حلوا غم مخور
میگن همیشه

کم گوی و گزیده گوی چون دُر و اینااا..
خووولاصه جونم برات بگه ک شما لطف کردی امینک جان،بنده نوازی کردی،مرحمت فرمودی و میفرمایی
خدا مگه ترس داره؟!
اینکه ملت میگن روانیه خب بزا بگن.حرف زیاد میزنن.اتفاقا بیا به این فکر کن روانیا هرکاری ازشون برمیاد پس هرکاری میخوای بکن و بقیه هم مهم نیستن.

اینکه آدم نتونه حرفشو بزنه لعنتی بد دردریه.حس آدمای کرولال و داره آدم که هرچی تلاش میکنی نمیتونی حرفتو بزنی.
من گاهی نمیخووام تو تصمیمات به نفز مخصوصا اگه تصمیم به پاک سازی باشه دحالت کنم چون خودمم بارها همینو خواستم ولی من به شخصه خیلی بانوشته هات حال میکنم حتی وقتایی که حال نداری چیزی بنویسی و دو حط می نویسی.
اگه راهی داره که واقعا نری نرو...
هستم هستم منهی خیلی خستم


مرسی ک هستی پونه جون